در چشمه سار نهج البلاغه ( آزمایش با اموال دنیا)

 

محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)  
خطبه 143 نهج ‏البلاغه: (فی الاستسقاء)

1 - الکون فی خدمة الإنسان

ألاَ وَإنَّ الْأَرْضَ الَّتی تقلُّکمْ، وَالسَّمَاءَ الَّتی تظلُّکمْ، مطیعَتَان لرَبکمْ، وَمَا أَصبَحَتَا تَجودَان لکم ببرکتهما توجُّعاً لکم، ولاَ زلفَةً إلَیکم، وَلاَ لخَیرٍ تَرجوَانه منکم، وَلکن أمرَتَا بمنافعکم فأطاعتا، وأقیمتا على‏حدود مصالحکم فقامتا.

ترجمه خطبه 143: (سخنرانى در مراسم دعاى باران)

1 - نظام آفرینش براى انسان‏

آگاه باشید، زمینى که شما را بر پشت خود مى‏برد، و آسمانى که بر شما سایه مى‏گستراند، فرمانبردار پرودگارند، و برکت آن دو به شما نه از روى دلسوزى یا براى نزدیک شدن به شما، و نه به امید خیرى است که از شما دارند، بلکه آن دو، مأمور رساندن منافع شما مى‏باشند، و اوامر خدا را اطاعت کردند، به آنها دستور داده شد که براى مصالح شما قیام کنند و چنین کردند.

2 - الغایة من الامتحان

إنَّ اللَّه یبتلی عباده عند الْأعْمال السَّیئة بنقْص الَّثمرات، وحبس‏البرکات ، وإغلاَق خزائن الخیرات، لیتوب تائبٌ، ویقلع مقلعٌ، ویتذکَّر متذکرٌ، ویزدجر مزدجرٌ. وقد جعل‏اللَّه سبح انه الْإسْتغْفار سبباً لدرور الرزْق ورحْمة الْخلْق، فقال سبْحانه: استغفروا ربَّکم إنَّه کان غفَّاراً. یرسل السَّماء علیکم مدراراً. ویمددکم‏بأم والٍ وبنین ویجعل لکم جنَّاتٍ ویجعل لکم أنهاراً.

فرحم اللَّه امرأً استقبل توبته، واستقال خطیئته، وبادر منیَّته!

2 - فلسفه آزمایش‏ها

خداوند بندگان خود را که گناهکارند، با کمبود میوه‏ها، و جلوگیرى از نزول برکات، و بستن در گنجهاى خیرات، آزمایش مى‏کند، براى آن که توبه‏کننده‏اى بازگردد، و گناهکار، دل از معصیت بکند، و پند گیرنده، پند گیرد، و بازدارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسیله دائمى فروریختن روزى، و موجب رحمت آفریدگان قرار داد و فرمود : از پرودگار خود آمرزش بخواهید، که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو مى‏بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را یارى مى‏دهد، و باغستانها و نهرهاى پرآب در اختیار شما مى‏گذارد(225). پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد، و پیش از آن که مرگ او فرارسد، اصلاح گردد.

3 - الدعاء لنزول الغیث

اللَّهمَّ إنَّا خرجنا إلیک من تحت الْأسْتار والْأکْنان، وبعْد عجیج الْبهائم والولدان، راغبین‏فی ر حمتک، وراجین فضل نعمتک، وخائفین من‏عذابک ونق متک.

اللَّهمَّ فاسقنا غیثک ولاَ تَجعَلنَا منَ القَانطینَ، وَلاَ تهلکنَا بالسنینَ، وَلاَ تؤَاخذنَا بمَا فَعَلَ السُّفهاء منَّا؛ یا أرحم الرَّاحمین.

اللَّهمَّ إنَّا خرجنا إلیک نشکو إلیک ما لاَ یَخفَى عَلَیکَ، حینَ أَلجَأَتنَا المَضَایق الوَعرَة، وأجاءتنا المقاحط المجدبة، وأعیتنا المطالب المتعسرة، وتلاَحَمَت عَلَینَا الفتَن‏الم ستصعبة.

اللَّهمَّ إنَّا نسألک ألاَّ تردَّنا خائبین، ولاَ تَقلبَنَا وَاجمینَ. وَلاَ تخَاطبَنَا بذنوبنَا، وَلاَ تقَایسَنَا بأعمالنا.

اللَّهمَّ انشر علینا غیثک وبرکتک، ورزقک ورحمتک؛ واسقنا سقیا ناقعةً مرویةً معشبةً، تنبت بها ما قد فات، وتحیی بها ما قد مات، نافعة الحیا، کثیرة المجتنى، تروی بها القیعان، وتسیل البطنان، وتستورق الْأشْجار، وترْخص الْأسْعار؛ إنَّک على ما تشاءقدیرٌ.

3 - نیایش طلب باران

بار خداوندا! ما از خانه‏ها، و زیر چادرها پس از شنیدن ناله حیوانات تشنه، و گریه دلخراش کودکان گرسنه، به سوى تو بیرون آمدیم، و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را امیدواریم، و از عذاب و انتقام تو ترسناکیم. بارخداوندا! بارانت را بر ما ببار، و ما را مأیوس برمگردان! و با خشکسالى و قحطى ما را نابود مفرما، و با اعمال زشتى که بى‏خردان ما انجام داده‏اند ما را به عذاب خویش مبتلا مگردان، اى مهربانترین مهربان‏ها!. بار خداوندا! به سوى تو آمدیم از چیزهایى شکایت کنیم که بر تو پنهان نیست و این هنگامى است که سختى‏هاى طاقت‏فرسا ما را بیچاره کرده و خشکسالى و قحطى ما را به ستوه آورده، و پیش‏آمدهاى سخت ما را ناتوان ساخته، و فتنه‏هاى دشوار کارد به استخوان ما رسانده‏است. بار خداوندا! از تو مى‏خواهیم ما را نومید برمگردانى، و با اندوه و نگرانى به خانه‏هایمان باز نفرستى، و گناهانمان را به رخمان نکشى، و اعمال زشت ما را مقیاس کیفر ما قرار ندهى. خداوندا! باران رحمت خود را بر ما ببار، و برکت خویش را بر ما بگستران، و روزى و رحمتت را به ما برسان، و ما را از بارانى سیراب فرما که سودمند و سیراب کننده و رویاننده گیاهان باشد، که آن چه خشک شده دوباره برویاند، و آن چه مرده است زنده گرداند، بارانى که بسیار پرمنفعت، رویاننده گیاهان فراوان، که تپه‏ها و کوه‏ها را سیراب، و در دره‏ها و رودخانه‏ها، چونان سیل جارى شود، درختان را پربرگ نماید. نرخ گرانى را پایین آورد، همانا تو بر هر چیز که خواهى توانایى.

 




 


در چشمه سار نهج البلاغه (برخورد با غارت گران بیت المال)

 

محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)      

(نامه 41 نهج‏البلاغه: به یکى از فرماندهان)

1 - أسباب ذم احد الولاة الخونة

أمَّا بعد، فإنی کنت أشرکتک فی أمانتی، وجعلتک شعاری وبطانتی، ولم یکن رجلٌ من أهلی أوثق منک فی نفسی لمواساتی وموازرتی وأداء الْأمانة إلیَّ؛ فلمَّا رأیْت الزَّمان‏ع لى ابن عمک قد کلب، والعدوَّ قد حرب، وأمانة النَّاس قد خزیت، وهذه الْأمَّةق دْ فنکتْ وشغرت، قلبت لاِبنِ عمک ظهر الِْمجن ففارقْته مع الْمفارِقِین، وخذلته مع الخاذلین، وخنته مع الخائنین، فلاَ ابنَ عَمکَ آسَیتَ، وَلاَ الْأَمَانَةَ أَدَّیْتَ.

وکأنَّک لم تکن اللَّه ترید بجهادک، وکأنَّک لم تکن على بینةٍ من ربک، وکأنَّک إنَّما کنت‏ت کید هذه الْأمَّة عنْ دنْیاهمْ، وتنْوی غرَّتهمْ عنْ فیئهم، فلمَّا أمکنتک الشدَّة فی خیانة الْأمَّة أسْرعْت الْکرَّة، وعاجلْت الوثبة، واختطفت ما قدرت علیه من أموالهم المصونة لِأرامِلِهِم‏وأیتامهم اختطاف الذئب الْأزل دامیة الْمعْزى الْکسیرة، فحملته إلى الحجاز رحیب الصَّدر بحمله، غیر متأثمٍ من أخذه، کأنَّک

ترجمه نامه 41

(نامه به یکى از فرمانداران)(224)

1 - علل نکوهش یک کارگزار خیانتکار

پس از یاد خدا و درود! همانا من تو را در امانت خود شرکت دادم، و همراز خود گرفتم، و هیچ یک از افراد خاندانم براى یارى و مددکارى، و امانت دارى، چون تو مورد اعتمادم نبود،آن‏هنگام که دیدى روزگار بر پسرعمویت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گردیده، و امت اختیار از دست داده، و پراکنده شدند، پیمان خود را با پسر عمویت دگرگون ساختى، و همراه با دیگرانى که از او جدا شدند فاصله گرفتى، تو هماهنگ با دیگران دست از یاریش کشیدى، و با دیگر خیانت کنندگان خیانت کردى، نه پسر عمویت را یارى کردى، و نه امانت‏ها را رساندى. گویا تو در راه خدا جهاد نکردى! و برهان روشنى از پروردگارت ندارى، و گویا براى تجاوز به دنیاى این مردم نیرنگ مى‏زدى، و هدف تو آن بود که آنها را بفریبى! و غنائم و ثروتهاى آنان را در اختیار گیرى، پس آنگاه که فرصت خیانت یافتى شتابان حمله‏ور شدى، و با تمام توان، اموال بیت المال را که سهم بیوه زنان و یتیمان بود، چونان گرگ گرسنه‏اى که گوسفند زخمى یا استخوان شکسته‏اى را مى‏رباید، به یغما بردى، و آنها را به سوى حجاز با خاطرى آسوده، روانه کردى، بى‏آن که در این کار احساس گناهى داشته باشى‏

2 - ذم الخیانة فى بیت‏المال

لاَ أَبَا لغَیرکَ! حَدَرتَ إلَى أَهلکَ ترَاثَکَ من أَبیکَ وَأمکَ. فَسبحَانَ اللَّه! أَمَا تؤمن بالمَعَاد؟ أو ما تخاف نقاش الحساب؟! أیُّها المعدود - کان - عندنا من أولی الْألْباب، کیْف تسیغ‏شراباً وطعاماً، وأنت تعلم أنَّک تأکل حراماً، وتشرب حراماً، وتبتاع الْإماء وتنکح‏النساء من أموال الیتامى والمساکین والم ؤمنین والمجاهدین، الَّذین أفاء اللَّه‏علیهم هذه الْأمْوال، وأحْرز بهمْ هذه الْبلَادَ!

2 - نکوهش از سوء استفاده در بیت‏المال‏

دشمنت بى‏پدر باد، گویا میراث پدر و مادرت را به خانه مى‏برى! سبحان الله!! آیا به معاد ایمان ندارى؟ و از حسابرسى دقیق قیامت نمى‏ترسى؟ اى کسى که در نزد ما از خردمندان بشمار مى‏آمدى، چگونه نوشیدن و خوردن را بر خود گوارا نمودى در حالى که مى‏دانى حرام مى‏خورى! و حرام مى‏نوشى! چگونه با اموال یتیمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، کنیزان مى‏خرى و با زنان ازدواج مى‏کنى؟ که خدا این اموال را به آنان وا گذاشته، و این شهرها را به دست ایشان امن فرموده است!

3 - المواجهة الصارمة للخونة

فاتَّق اللَّه وارد د إلى هؤلاَء القَوم أَموَالَهم، فَإنَّکَ إن لَم تَفعَل ثمَّ أَمکَنَنی اللَّه منکَ لَأعذرَنَّ إلى اللَّه فیک، ولَأَضربَنَّکَ بسَیفی‏الَّذی مَا ضَرَبت به أَحَداً إلَّا دَخَلَ النَّارَ! وَوَاللَّه لَو أَنَّ الحسن والحسین فعلاَ مثلَ الَّذی فَعَلتَ، مَا کَانَت لَهمَا عندی هَوَادَةٌ، وَلاَ ظَفرَا منی بإرادةٍ، حتَّى آخذ الحقَّ منهما، وأزیح الباطل عن مظلمتهما، وأقسم باللَّه رب العالمین‏م ا یسرُّنی أنَّ ما أخذته من أموالهم حلاَلٌ لی، أَترکه میرَاثاً لمَن بَعدی؛ فَضَح روَیداً، فکأنَّک قد بلغت المدى، ودفنت تحت الثَّرى، وعرضت علیک أعمالک بالمحل الَّذی ینادی الظَّالم فیه‏ب الحسرة، ویتمنَّى المضیع فیه الرَّجعة، ولاَتَ حینَ مَنَاص!.

3 - برخورد قاطع با خیانتکار

پس از خدا بترس، و اموال آنان را بازگردان، و اگر چنین نکنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفر خواهم نمود، که نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشیرى تو را مى‏زنم که به هر کس زدم وارد دوزخ گردید. سوگند به خدا! اگر حسن و حسین چنان مى‏کردند که تو انجام دادى، از من روى خوش نمى‏دیدند و به آرزو نمى‏رسیدند تا آن که حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلى را که به ستم پدید آمده نابود سازم، به پروردگار جهانیان سوگند، آن چه که تو از اموال مسلمانان به ناحق بردى، بر من حلال بود، خشنود نبودم که آن را میراث بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و اندیشه نما، فکر کن که به پایان زندگى رسیده‏اى، و در زیر خاکها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا که ستمکار باحسرت فریاد مى‏زند، و تباه کننده عمر و فرصت‏ها، آرزوى بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است.

نامه 43 نهج‏البلاغه

(إلى مصقلة بن هبیرة الشیبانی، وهو عامله على أردشیر خرة)

التشدد فی صرف بیت المال‏

بلغنی عنک أمرٌ إن کنت فعلته فقد أسخطت إلهک، وعصیت إمامک: أنَّک تقسم‏فی‏ءالم سلمین الَّذی حازته رماحهم وخیولهم، وأریقت‏على ه دماؤهم، فیمن اعتامک‏من أ عراب قومک.

فوالَّذی فلق الحبَّة، وبرأ النَّسمة، لئن کان ذلک حقاً لتجدنَّ لک علیَّ هواناً، ولتخفَّنَّ عندی میزاناً، فلاَ تَستَهن بحَق رَبکَ، وَلاَ تصلح‏دن یَاکَ بمَحق دینکَ، فَتَکونَ منَ الْأخْسرین أعْمالاً.

ألاَّ وإنَّ حقَّ من قبلک وقبلنا من المسلمین فی قسمة هذا الفی‏ءسواءٌ: یر دون عندی علیه، ویصدرون عنه.

ترجمه نامه 43

(نامه به مصقلة بن هبیره شیبانى، فرماندار اردشیر خُرّه فیروز آباد از شهرهاى فارس ایران)

سخت گیرى در مصرف بیت المال‏

گزارشى از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشى، خداى خود را به خشم آوردى، و امام خویش را نافرمانى کردى،

خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه‏ها و اسب‏هاشان گرد آورده، و با ریخته شدن خونهایشان به دست آمده، به اعرابى که خویشاوندان تواند، و تو را برگزیدند، مى‏بخشى.

به خدایى که دانه را شکافت، و پدیده‏ها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده، و منزلت تو سبک گردیده است، پس حق پروردگارت را سبک مشمار، و دنیاى خود را با نابودى دین آباد نکن، که زیانکارترین انسانى،

آگاه باش، حق مسلمانانى که نزد من یا پیش تو هستند در تقسیم بیت‏المال مساوى است، همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.




 


در چشمه سار نهج البلاغه (وظائف کارگزاران مالیاتى)

 

محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)    
نامه 25 نهج‏البلاغه

(کان یکتبها لمن یستعمله على الصدقات)

و إنما ذکرنا هنا جملاً لیعلم بها أنه علیه السلام کان یقیم عماد الحق، ویشرع أمثلة العدل، فی صغیر الأمور و کبیرها و دقیقها و جلیلها.

1 - الجباة و الاخلاق الاجتماعیة

انطلق على تقوى اللَّه وحده لاَ شَریکَ لَه، وَلاَ ترَوعَنَّ مسلماً وَلاَ تَجتَازَنَّ عَلَیه کَارهاً، ولاَ تَأخذَنَّ منه أَکثَرَ من حَق اللَّه فی مَاله، فَإذَا قَدمتَ عَلَى الحَی فَانزل بمَائهم من غَیر أن تخالط أبیاتهم، ثمَّ امض‏إ لیهم بالسَّکینة والوقار؛ حتَّى تقوم بینهم فتسلم علیهم، ولاَتخدج‏بالتَّحیَّة لهم ،

ثمَّ تقول: عباد اللَّه، أرسلنی إلیکم ولیُّ اللَّه وخلیفته، لِآخذ مِنکم حقَّ اللَّه فی أموالکم، فهل لله فی أموالکم من حقٍّ فتؤدُّوه إلى ولیه. فإن‏قال قائلٌ: لاَ ، فَلاَ ترَاجع ه، وَإن أَنعَمَ لک منعمٌ فانطلق معه من‏غى رأن تخ یفه أو توعده أو تعسفه أو ترهقه فخذ ما أعطاک من ذهبٍ أو فضَّةٍ، فإن کان له ماشیةٌ أو إبلٌ فلاَ تَدخلهَا إلاَّ بإذنه، فَإنَّ أَکثَرَهَا لَه.

فإذا أتیتها فلاَ تَدخل عَلَیهَا دخولَ متَسَلطٍ عَلَیه ولاَعَنیفٍ به. وَلاَ تنَفرَنَّ بَهیمَةً وَلاَ تفزعَنَّهَا، وَلاَ تَسوءَنَّ صَاحبَهَا فیهَا، وَاصدَع المَالَ صدعین ثمَّ خیره، فإذا اختار فلاَ تَعرضَنَّ لمَا اختَارَه. ثمَّ اصدَع الباقیَ صَدعَین، ثمَّ خیره، فاذا اختار فلا تعرضنَّ لما اختاره فلاَ تَزَال کَذلکَ حَتَّى یَبقَى مافیه‏وفاءٌلحق‏اللَّه‏فی‏ماله؛فاقبض‏حقَّ اللَّه من ه. فإن استقالک‏ف أقله،ثمَ‏اخلطهماثمَ‏اصنع‏مثل الَّذی صنعت أوَّلاً حتَّى تأخذ حقَ‏اللَّه‏فی ماله.ولاَتَأخذَنَ‏عَوداً وَلاَ هَرمَةً وَلاَ مَکسورَةً وَلاَ مَهلوسَةً،وَلاَذَاتَ عَوَارٍ، وَلاَ تَأمَنَنَّ علیها إلاَّ من تثق بدینه، رافقاً بمال المسلمین حتَّى یوصله إلى ولیهم فیقسمه بینهم.

ترجمه نامه 25

(دستورالعمل امام به مأموران جمع آورى مالیات)

(ما بخشى از این وصیت را آوردیم تا معلوم شود که امام ارکان حق را به پا مى‏داشت و فرمان به عدل صادر مى‏کرد، در کارهاى کوچک یا بزرگ، با ارزش یا بى‏مقدار)

1 - اخلاق اجتماعى کارگزاران اقتصادى‏

با ترس از خدایى که یکتاست و همتایى ندارد، حرکت کن، در سر راه هیچ مسلمانى را نترسان، یا با زور از زمین او نگذر، و افزون‏تر از حقوق الهى از او مگیر، هرگاه به آبادى رسیدى، در کنار آب فرود آى، و وارد خانه کسى مشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حرکت کن، تا در میانشان قرار گیرى، به آنها سلام کن، و در سلام و تعارف و مهربانى کوتاهى نکن. سپس مى‏گویى: اى بندگان خدا، مرا ولى خدا و جانشین او به سوى شما فرستاده، تا حق خدا را که در اموال شماست تحویل گیرم، آیا در اموال شما حقى است که به نماینده او بپردازید؟)

اگر کسى گفت: نه، دیگر به او مراجعه نکن، و اگر کسى پاسخ داد: آرى، همراهش برو، بدون آن که او را بترسانى، یا تهدید کنى، یا به کار مشکلى وادار سازى، هرچه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراى گوسفند یا شتر بود، بدون اجازه‏اش داخل مشو، که اکثر اموال از آن اوست‏
 آنگاه که داخل شدى مانند اشخاص سلطه‏گر، و سختگیر رفتار نکن، حیوانى را رم مده، و هراسان مکن، و دامدار را مرنجان، حیوانات رابه دو دسته تقسیم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند، پس از انتخاب اعتراض نکن، سپس باقیمانده را به دو دسته تقسیم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند و بر انتخاب او خرده مگیر، به همین گونه رفتار کن تا باقیمانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار ازاین تقسیم و انتخاب پشیمان است، و از تو درخواست گزینش دوباره دارد همراهى کن، پس حیوانات را درهم کن، و به دو دسته تقسیم نما همانند آغاز کار، تا حق خدا را از آن برگیرى و در تحویل گرفتن حیوانات، حیوان پیر و دست و پا شکسته، بیمار و معیوب را به عنوان زکات نپذیر، و به فردى که اطمینان ندارى، و نسبت به اموال مسلمین دلسوز نیست، مسپار، تا آن را به پیشواى مسلمین رسانده، در میان آنها تقسیم گردد.

2 - حمایة حقوق الحیوانات

ولاَتوَکل‏بهَاإلاَّنَاصحاًشَفیقاًوَأَمیناًحَفیظاً،غَیرَ معنفٍ وَلاَ مجحفٍ،وَلاَملغبٍ وَلاَمتعبٍ. ثمَّ احدر إلینا ما اجتمع عندک نصیره حیث أمر اللَّه به، فإذا أخذها أمینک فأوعز إلیه. ألاَّیحول بین ناقةٍ وبین فصیلها، ولاَ یَمصرَ لَبَنَهَا فَیَضرَّ ذلکَ بوَلَدهَا؛ وَلاَ یَجهَدَنَّهَا رکوباً، ولیعدل بین صواحباتها فی ذلک‏وبینها،ولیرفه‏على‏اللاَّغب، ولیستأن بالنَّقب والظَّالع، ولیوردهاماتمرُّبه‏من الغدر، ولاَ یَعدل بهَا عَن نَبت الْأَرْض إلى‏جوادالطُّرق،ولیروحهافی‏السَّاعات، ولیمهلها عند النطاف والْأعْشاب. حتَّى تأْتینا بإذن اللَّه بدَّناً منقیاتٍ، غیر متعباتٍ ولاَ مَجهودَاتٍ، لنَقسمَهَا عَلَى کتَاب اللَّه وَسنَّة نَبیه صلى اللَّه علیه و آله فإنَّ ذلک أعظم لِأجرِک، وأقرب لِرشدِک، إِن شاء اللَّه.

2 - حمایت از حقوق حیوانات‏

در رساندن حیوانات آن را به دست چوپانى که خیرخواه و مهربان، امین و حافظ، که نه سختگیر باشد و نه ستمکار، نه تند براند و نه حیوانات را خسته کند، بسپار، سپس آن چه از بیت المال جمع آورى شد براى ما بفرست، تا در نیازهایى که خدا اجازه فرمود مصرف کنیم، هرگاه حیوانات را به دست فردى امین سپردى، به او سفارش کن تا: بین شتر و نوزادش جدایى نیفکند، و شیر آن را ندوشد تا به بچه‏اش زیانى وارد نشود، در سوار شدن بر شتران عدالت را رعایت کند، و مراعات حال شتر خسته یا زخمى را که سوارى دادن براى او سخت است بنماید، آنها را در سر راه به درون آب ببرد، و از جاده‏هایى که دو طرف آن علف زار است به جاده بى‏علف‏نکشاند،وهرچند گاه شتران را مهلت دهد تا استراحت کنند،وهرگاه‏به آب‏وعلفزار رسید،فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند. تا آنگاه که به اذن خدا بر ما وارد شوند، فربه و سرحال، نه خسته و کوفته، که آنها را بر أساس رهنمود قرآن، و سنت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله تقسیم نماییم، عمل به دستورات یاد شده مایه بزرگى پاداش و هدایت تو خواهد شد. انشاءاللَّه

نامه 26 نهج‏البلاغه: نامه به مأموران مالیات

(إلى بعض عماله وقد بعثه على الصدقة)

1 - اخلاق الولاة

أمره بتقوى اللَّه فی سرائر أمره وخفیَّات عمله، حیث لاَ شَهیدَ غَیره، وَلاَ وَکیلَ دونَه. وأمره ألاَّ یعمل بشی‏ءٍ من طاعة اللَّه فیما ظهر فیخالف إلى غیره فیما أسرَّ، ومن لم یختلف سرُّه وعلاَنیَته، وَفعله وَمَقَالَته، فَقَد أَدَّى الْأَمَانَةَ، وَأَخْلَصَ الْعبَادَةَ. وَأَمَرَه أَلاَّ یجبههم ولاَ یَعضَهَهم، وَلاَ یَرغَبَ عَنهم تَفَضُّلاً بالْإمَارَة عَلَیْهمْ، فَإنَّهم الْإخْوَان فی الدین، والْأعْوان على اسْتخْراج الْحقوق. وإنَّ لک فی هذه‏الصَّدقةنصیباً مفروضاً، وحقاً معلوماً، وشرکاء أهل مسکنةٍ، وضعفاء ذوی فاقةٍ، وإنَّا موفُّوک حقَّک، فوفهم حقوقهم، وإلاَّ تفعل‏فإنَّک من أکثر النَّاس خصوماً یوم القیامة، وبؤسى لمن - خصمه عند اللَّه - الفقراء والمساکین والسَّائلون والمدفوعون، والغارمون وابن السَّبیل!

ترجمه نامه 26

(نامه به مأموران مالیات)

1 - اخلاق کارگزاران مالیاتى‏

او را به ترس از خدا در اسرار پنهانى، و اعمال مخفى سفارش مى‏کنم، آنجا که هیچ گواهى غیر ازاو، و نماینده‏اى جز خدا نیست، و سفارش مى‏کنم که مبادا در ظاهر خدا را اطاعت، و در خلوت نافرمانى کند، و اینکه آشکار و پنهانش، و گفتار و کردارش در تضاد نباشد، امانت الهى را اداء، و عبادت را خالصانه انجام دهد و به او سفارش مى‏کنم با مردم تندخو نباشد، و به آنها دروغ نگوید، و با مردم به جهت اینکه بر آنها حکومت دارد بى‏اعتنایى نکند، چه اینکه مردم برادران دینى، و یارى دهندگان در استخراج حقوق الهى‏اند

بدان! براى تو در این زکاتى که جمع مى‏کنى سهمى معین، و حقى روشن است، و شریکانى از مستمندان و ضعیفان دارى، همانگونه که ما حق تو را مى‏دهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشى، اگر چنین نکنى در روز رستاخیز بیش از همه دشمن دارى، و واى بر کسى که در پیشگاه خدا، فقرا و مساکین، و درخواست کنندگان و آنان که از حقشان محرومند، و بدهکاران و ورشکستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند.

2 - ضرورة حفظ الأمانة

ومن استهان بالْأمانة، ورتع فی الْخیانة، ولمْ ینزه نفْسه ودینه عنْها، فقد أحلَّ بنفسه الذُّلَّ والخزی فی الدُّنیا، وهو فی الْآخرة أذلُّ وأخزى. وإنَّ أعظم الخیانة خیانة الْأمَّة، وأفظع‏الغش غشُّ الْأ ئمَّة، والسَّلَام.

2 - امانتدارى‏

کسى که امانت الهى را خوار شمارد، و دست به خیانت آلوده کند، و خود و دین خود را پاک نسازد، درهاى خوارى را در دنیا به روى خود گشوده، و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود، و همانا! بزرگ ترین خیانت! خیانت به ملت، و رسواترین دغلکارى، دغلبازى با امامان است، با درود.




 


در چشمه سار نهج البلاغه (مسئولیت بیت المال)

 

محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)  
خطبه 232 نهج‏البلاغه

کلم به عبد اللَّه بن زمعة، وهو من شیعته، وذلک أنه قدم علیه فی خلافته یطلب منه مالاً، فقال علیه السلام :

الاحتیاط فى بیت المال‏

إنَّ هذا المال لیس لی ولاَ لَکَ،

وإنَّما هو فی‏ءٌ للمسلمین، وجلب أسیافهم، فإن شرکتهم فی حربهم، کان لک مثل حظهم، وإلاَّ فجناة أیدیهم لاَ تَکون لغَیر أَفوَاههم.

ترجمه خطبه 232

(عبداللَّه بن زمعة از یاران امام بود و در خواست مالى داشت، در جوابش فرمود :)

احتیاط در بیت المال‏

این اموال که مى‏بینى نه مال من و نه از آن توست، غنیمتى گرد آمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آوردند،

اگر تو در جهاد همراهشان بودى، سهمى چونان سهم آنان داشتى، وگرنه دسترنج آنان خوراک دیگران نخواهد بود.

 



 



 


محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)

 

 
1 - اعتدال در دنیا

خطبه 209 نهج‏البلاغه

1- استخدام الدنیا فی طریق للاخره

ما کنت تصنع بسعة هذه الدَّار فی الدُّنیا، وأنت إلیها فی الْآخرةکنْت أحْوج؟ وبلى إ نْ شئت بلغت بها الْآخرة: تقْری فیها الضَّیف، وتصل فیها الرَّحم، وتطلع منها الحقوق‏م طالعها، فإذا أنت قد بلغت بها الْآخرة.

فقال له العلاء: یا أمیر المؤمنین، أشکو الیک أخی عاصم بن زیاد. قال: وما له؟ قال: لبس العباءة وتخلى عن الدنیا. قال: علی به. فلما جاء قال: علی به. فلما جاء قال:

2 - نقد الرهبنة

یا عدیَّ نفسه! لقد استهام بک الخبیث! أما رحمت أهلک وولدک؟! أترى اللَّه أحلَّ لک‏الطَّیب ات، وهو یکره أن تأخذها؟! أنت أهون على اللَّه من ذلک!

قال: یا أمیر المؤمنین، هذا أنت فی خشونة ملبسک وجشوبة مأکلک!

قال: ویحک، إنی لست کأنت، إنَّ اللَّه تعالى فرض على أئمَّة العدل أن‏یقدروا أن فسهم بضعفة النَّاس، کیلاَ یَتَبَیَّغَ بالفَقیر فَقره!

1- روش استفاده از دنیا

ترجمه خطبه 209

(پس از جنگ بصره بر علاء بن زیاد وارد شد که از یاران امام بود، وقتى دید خانه بسیار مجلل و وسیع دارد فرمود :)

1 - روش استفاده از دنیا

با این خانه وسیع در دنیا چه مى‏کنى؟ در حالى که در آخرت به آن نیازمندترى‏

آرى اگر بخواهى مى‏توانى با همین خانه به آخرت برسى! در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایى کنى، به خویشاوندان با نیکوکارى بپیوندى، و حقوقى که بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى، پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز مى‏توانى پرداخت.

(علاء گفت: از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت مى‏کنم، فرمود چه شد او را؟ گفت عبایى پوشیده و از دنیا کناره گرفته است : امام علیه السلام فرمود او را بیاورید، وقتى آمد به او فرمود :)

2 - برخورد با تفکر ترک دنیا

اى دشمنک جان خویش، شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمى‏کنى؟ تو مى‏پندارى که خداوند نعمت‏هاى پاکیزه‏اش را حلال کرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده کنى؟ تو در برابر خدا کوچک تر از آنى که اینگونه با تو رفتار کند.

(عاصم گفت، اى امیرمؤمنان، پس چرا تو با این لباس خشن، و آن غذاى ناگوار بسر مى‏برى؟ امام فرمود :)

واى بر تو، من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.

حکمت 269 نهج‏البلاغه: روش برخورد با دنیا

انواع الناس فى الدنیا

وقال علیه السلام:

النَّاس فى الدُّنیا عاملان:

عاملٌ عمل فى الدُّنیا للدُّنیا، قد شغلته دنیاه عن آخرته، یخشى على‏من یخلفه الفقر، ویأمنه على نفسه، فیفنی عمره فی منفعة غیره؛

وعاملٌ عمل فى الدُّنیا لما بعدها، فجاءه الَّذی له من الدُّنیا بغیرعملٍ، فأحرز الحظَّین معاً، وملک الدَّارین جمیعاً، فأصبح وجیهاً عند اللَّه، لاَ یَسأَل اللَّهَ حَاجَةً فَیَمنَعه.

ترجمه حکمت 269 : روش برخورد با دنیا

و درود خدا بر او فرمود :

مردم در دنیا دو دسته‏اند، یکى آن کس که در دنیا براى دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستى ترسان است، و از تهیدستى خویش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود دیگران از دست مى‏دهد.

و دیگرى آن که در دنیا براى آخرت کار مى‏کند، و نعمت‏هاى دنیا نیز بدون تلاش به او روى مى‏آورد،

پس بهره هر دو جهان را چشیده، و مالک هر دو جهان مى‏گردد، و با آبرومندى در پیشگاه خدا صبح مى‏کند، و حاجتى را از خدا درخواست نمى‏کند جز آن که روا مى‏گردد




 


مسکن و شهرسازى

 

محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)    
1 - حفاظت از حریم جاده ها

امام على علیه السلام سخت به حقوق فردى و اجتماعى انسان‏ها توجه داشت، امامى که مى‏فرماید :

(اگر اقلیم هاى هفتگانه را به من بدهند تا پوست جوى را از دهن مورچه‏اى به ظلم بیرون بیاورم، هرگز چنین نخواهم کرد.)(1)

براى استیفاى حقوق اجتماعى، حفظ حریم جاده‏ها و معابر عمومى، با متجاوزان به حریم کوچه‏ها و راه‏ها سخت برخورد مى‏فرمود.

اصبغ بن نباته مى‏گوید :

روزى همراه حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام به سرکشى بازار کوفه رفتم،

امام على علیه السلام مشاهده فرمود که برخى از بازاریان در ساخت مغازه‏هاى خود، به حریم کوچه ها و معابر عمومى تجاوز کردند،

دستور داد آن مغازه ها را خراب کنند، تا راه باز شود، سپس به سراغ خانه هائى رفت که قبیله بنى بکاء آن خانه ها را در حریم بازار مسلمین ساخته و به زمین‏هاى مراکز تجارى تجاوز کرده بودند.

حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام دستور داد که آن خانه‏ها را خراب کنند.

و فرمود :

اینجا محل بازار و تجارت مسلمین است، نباید شما در آن خانه هاى مسکونى بسازید.(2)

این الگوى رفتارى در عصر ما که توسعه جاده‏ها، اتوبان‏ها ضرورت دارد، مشکلات فراوانى را برطرف مى‏سازد، که شهردارى‏ها، باید حریم رودخانه‏ها، مراکز تجارى و حریم جاده‏ها را حفظ کنند، و از سد معبر، به هر شکلى که باشد جلوگیرى نمایند.

2 - حریم کوچه ها و چاه‏ها

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود :

فاصله دو چاهى که براى آب دادن شتر حفر مى‏شود، 40 ذراع
 و دو چاه آبیارى کشتزار 60 ذراع

و دو چشمه 500 ذراع باید باشد.

و کوچه‏اى که مورد نزاع مى‏باشد، 7 ذراع آن به کوچه اختصاص دارد.(3)

 

پی نوشت ها :
1-  خطبه 224 نهج‏البلاغه معجم المفهرس مؤلف
2- سنن بیهقى ج 6 ص 151
3- عجایب القضایا ، قمى ص 91 حدیث 138



منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتی رحمه الله علیه



 



 


تلاش هاى صنعتى‏

 

محور : الگوهای اقتصادی امام علی (ع)   
1 - اسکله سازى‏

امام على علیه السلام براى رفع نیازهاى مسلمانان در سفرهاى دریائى به مهندسین ایرانى دستور داد تا از در آمد ملى کشور، اسکله‏اى در شهر بندرى جده ساختند تا رفت و آمدهاى دریائى به سهولت انجام گیرد.

2- کارخانه کشتى سازى

حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام براى رونق سفرهاى دریائى دستور ساختن، کارگاه کشتى سازى را صادر فرمود، تا از درآمد عمومى، مخارج آن تأمین و به خط تولید برسد، و پس از اتمام کارگاه کشتى سازى شخصاً آن را افتتاح فرمود. (1)

 

 پی نوشت ها :

1- خداوند علم وشمشیر ص 85


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتی رحمه الله علیه




 


اخراج از کار به علت انتقاد از جریان انحرافی!

 به گزارش صراط نیوز ، در این یادداشت که با عنوان "جریان نفوذی و حکم حکومتی" عصر روز شنبه در یکی از سایتها منتشر شد، با استناد به آیات قرآن کریم و سیره امام خمینی در مورد حکم حکومتی ولی‌فقیه توضیح داده شده و با نوع مواجهه جریان نفوذی در ماجرای وزیر اطلاعات مقایسه تطبیقی شده بود.

در عین حال، روز دوشنبه هنگام مراجعه حجتی به روزنامه ایران، به وی گفته شد که مؤسسه ایران نیازی به همکاری شما ندارد و نامه پایان مأموریت در نمایندگی روزنامه ایران در شهرستان ری و فرمانداری ری به وی تحویل داده شد.

در این نامه، ادعای خلاف واقع حضور نیافتن او در روزنامه پس از اعلام اتمام مأموریتش در فرمانداری ری مطرح شده است. این در حالی است که بر اساس سیستم ثبت حضور روزنامه، وی چند روز پس از بازگشت از مأموریت سفر به عراق همراه با فرماندار ری، در مؤسسه ایران حاضر شده است.

با این حال، به نظر می‌رسد جریان نفوذی که عملاً مدیریت روزنامه ایران را برعهده گرفته و طی هفته‌های اخیر از تریبون این روزنامه به شخصیت‌های برجسته‌ای از جمله آیت‌الله مصباح، رئیس قوه قضائیه و فرمانده سپاه توهین کرده است، شهامت اعلام این مطلب را که به‌خاطر درج یادداشت علیه باند نفوذی با این خبرنگار برخورد کرده نداشته و با طرح یک ادعای اداری وی را تسویه کرده است.

در دوره جدید مدیریت روزنامه ایران تعداد زیادی از خبرنگاران متعهد این روزنامه استعفا داده و یا اخراج شده‌اند و در مقابل افرادی که علی‌رغم کم‌بهره بودن از دانش و تجربه روزنامه‌نگاری، به جریان نفوذی تمایل و وابستگی دارند، جایگزین شده‌اند.

متن کامل یادداشت "جریان نفوذی و حکم حکومتی" در ادامه بازنشر داده می‌شود تا خوانندگان در مورد منطق موجود در این یادداشت و برخورد متقابل مجموعه در اختیار جریان نفوذی با خبرنگار نویسنده این یادداشت قضاوت کنند:

«ادبیات رایج سیاسی کشور پر است از واژگانی که هر کدام به فراخور حال و مقتضی زمان جعل و به کار گرفته شده است.

"حکم حکومتی" یکی از این واژگان است که این روزها از زبان اهل سیاست زیاد شنیده می شود. عمر استعمال این واژه شاید از دو دهه تجاوز نکند. این واژه برای اولین بار به طور رسمی توسط مهدی کروبی و آن زمان که ریاست مجلس ششم را بر عهده داشت و در وقتی که طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس ششم به کار برده شد.

حکم حکومتی بی تردید از حقوق امام بر امت است و تبعیت از آن لازم؛ بنا بر نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که ولایت فقیه را همان ولایت انبیا و ائمه معصومین (ع) برمی شمارند و به استناد آیه 65 سوره نساء (1) "ایمان ندارد مسلمانی که نه تنها حکم که داوری رسول (ص) را با دل و جان و از عمق وجود نبذیرد" آن کس که حکم ولی فقیه را نه تنها نپذیرد که از عمق جان به آن باور نداشته باشد، مومن نیست.

روشن است بنای این نوشتار واکاوی و چرایی لزوم تبعیت از احکام حکومتی نیست که این خود امری است واضح و مبرهن؛ اما سوال اینجاست که آیا کافی است نگاه یک شیعه ولایت پذیر و آرمان گرا به موضوع تبعیت از ولی یک نگاه حداقلی باشد؟ بدین معنا که تنها گوش بر احکام حکومتی داشته تا با امتثال آن التزام خود را به ولایت ثابت کند یا برعکس پیروی از اوامر ولایی را که امروزه شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد، کف میزان ولایت پذیری خود قلمداد نمی کند؟

گفتار و رفتار حضرت روح‌الله و خلف صالح ایشان از زمانی که تکیه بر کرسی ولایت امری مسلمین زدند، پر است از نکات نغز و راهگشا که در قالب توصیه و اشاد در واقع مانیفست جمهوری اسلامی ایران را شکل داده است که این سلسله از گفتار و رفتار اگرچه در زمره مطالبات امام امت قلمداد می شود اما هیچ کدام در مرزهای احکام حکومتی و چه بسا ارشادی ولی فقیه جا نمی گیرد. آیا امت اسلامی می تواند با این توجیه که مطالبات ولی جزو احکام حکومتی نیست، از تلاش برای تحقق این مطالبات سر باز زند؟

بی شک امت نظام ولایی که با اختیار حدود و ثغور این نظام را پذیرفته و در تحقق آرمان هایش جان خویش را گرو گذاشته و نیل به مدینه فاضله خود را در اجرای بی کم و کاست منویات امام عادلش می داند، دیگر اسیر مرزبندی میان خواسته های ولی نمی شود و نه تنها مطالبات که تمایلات امامش را چراغ راه آینده موعود خود می داند.

دوستانی که در زبان و عیان ولایتمداری پر طمطراقی را ادعا می کنند، خوب است وجدان خود را به قضاوت گرفته و این پرسش پاسخ دهند که بر فرض مطالبه ای از سوی ولی امت بر همگان آشکار شد و این خواسته نیز در زمره احکام حکومتی نمی گنجید آیا باید آن را به کناری گذاشت؟

ماجرای اخیر وزارت اطلاعات شاهد خوبی است بر ادعای ولایتمداری حضرات؛اگرچه دوستان با غیر حکومتی خواندن دستور رهبر انقلاب مبنی بر ابقای وزیر اطلاعت انکار واضحات کرده و همچون کسی که با وجود آفتاب در روز تشکیک ایجاد می کند، میزان درک سیاسی خود را نشان دادند -اگر از نقش چرب و شیرین قدرت و ثروت با مسامحه بگذریم- اما باید برای افکار عمومی جامعه ولایی روشن کنند که در این ماجرا سرپیچی از خواسته ولی فقیه اگرچه در زمره حکم حکومتی هم نبوده باشد، جایز است؟

بی‌تردید امت حزب الله به ولایت فقیهی اعتقاد دارد که مبانی آن را حضرت روح‌الله پایه نهاده و توسط بزرگانی چون آیت الله مطهری و آیت الله مصباح تبیین شده است نه ولایت فقیهی که ازسوی هاشمی ترسیم و توسط جریان انحرافی که به اذعان تحلیلگران امروزه نقش پادوهای باندهای ثروت و قدرت را ایفا می کنند، تئوریزه می شود. ولایتی که می شود صدایش را به فراخور حال نشنید و یا در فرامینش تشکیک وارد کرد.

اینجاست که روشن می شود رمز توهین به بزرگانی چون علامه مصباح یزدی که از سوی جریان انحرافی و قلم به دستان رسانه ای آنها کلید خورده نه به سبب زبان انتقادی استاد است که سیره "مطهری زمان" آشکارا تایید می کند که هشدارهای راهگشا و بهنگام این عالم فرزانه نه از سر تمایلات نفسانی است و ونه از هوای اتصال به شبکه ثروت و قدرت. دلیل اصلی که آیت الله مصباح در میان دولبه قیچی جریان انحرافی و باند هاشمی و دوستان فتنه گرش، که دو روی یک سکه را تشکیل می دهند، قرار گرفته مبانی حقیقی ولایت فقیه است که با استدلال محکم و متقن ایشان ترسیم و تبیین می شود. پر واضح است راه ترویج ولایت فقیهی که هاشمی و جریان انحرافی می خواهند، تخریب شخصیت هایی چون آیت الله مصباح است.

مکتب اهل بیت(ع) سرشار است از شاگردانی که با نمایش تصویری کامل و گویا از یک شیعه مطیع خود را به عنوان الگویی جاودانه برای رهروان ائمه هدی (ع) معرفی کرده اند. آنها تبعیت از امام خود را نه تنها در اوامر که در تمام شئون زندگی بر خود فریضه ای واجب تلقی می کردند و برای همین بود که تمام توان خود را برای شبیه شدن به امام خویش به کار بستند.

رفتار بزرگ پرچمدار کربلا شاید بهترین نمونه در منش و روش زندگی یک شیعه واقعی باشد. قمر بنی هاشم (ع) که مدال پر افتخار "عبد صالح" را به سینه آویخته دارد، در معرکه کربلا تشنه کام به نهری از آب رسید اما از آن کامی نگرفت. او در حقیقت با زبانی خشکیده فریاد زد که عباس در احساس هم تابع ولی امر خویش است و تا وقتی حسین (ع) احساس تشنگی می کند، ساقی را با آب کاری نیست اگرچه در کنار دریا باشد و به هزار و یک دلیل عقلی می تواند اثبات کند که نوشیدن جرعه ای از آن آب در آن کارزار از شیر مادر هم حلال تر است.

پی نوشت:

1- "فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حتّی یُحَکِّمُوکَ فی ما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیمًا" (به پروردگارت سوگند که آنها مؤ من نخواهند بود، مگر اینکه تو را در اختلافات خـود بـه داورى طـلبـنـد؛ و سـپـس در دل خـود از داورى تـو احـساس ناراحتى نکنند، و کاملا تسلیم باشند.)»






 


اتاق فرمان فتنه 88 کجا بود؟

 

اینکه واژه فتنه از چه زمانی در این دو سال وارد سپهر سیاسی کشور شد و به عنوان شاه بیت تحرکات ضد‌انقلاب داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفت، سؤالی است که نیازمند توضیح بوده و می‌تواند مبنایی برای ورود به مقوله اساسی‌تر یعنی مدیریت فتنه قرار گیرد.  

با اندکی تدقیق در ایام حوادث پس از انتخابات به وضوح در می‌یابیم که واژه فتنه برای نخستین‌بار از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تأکید و استفاده قرار گرفت. معظم له با توجه به اطلاعات عمیق و کارشناسانه‌ای که نسبت به مسائل دینی داشته و دارند، پدیده‌های اجتماعی ر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 55
بازدید کل : 92763
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1